همیشه این بحث بین من و بچهها در جریانه که تو چرا board game رو مینویسی بوردگیم و چرا نمینویسی بردگیم و اون “و” اضافی چیه که مینویسی. من معمولا به شوخی و خنده برگزار میکنم و جواب جدیای نمیدم اما این بار برای همیشه میخوام استدلالم رو برای این نگارش اقامه کنم و خلاص.
اول یکم جزییات باحال بگم براتون که با موضوع آشنا بشید بعد میریم سراغ کلمه مورد نظر خودمون.
کلمات دخیل یعنی کلماتی که مال یک زبان دیگرند ولی تو زبان ما استفاده میشن. از اونجایی که زبان دوست و همسایهی ما عربی نقش مهمی تو زبان ما ایفا میکنه، تو بررسیها کلمات دخیل رو دو دسته میکنیم: عربی و فرنگی(شاید باورتون نشه اما اصطلاح تخصصیش فرنگیه).
کلمات دخیل عربی کاملا قوانین خاص خودش رو داره و ما الان کاری به کارش نداریم. میریم برای کلمات دخیل فرنگی.
از نظر تاریخی اولین کلمات دخیل فرنگی از زبان فرانسه و سپس از انگلیسی و روسی وارد زبان ما شده. حالا برای نوشتن این کلمات نیازمند قانون و قاعده نیاز هستیم اما همانطور که حدس میزنید تو کتاب “دستور خط فارسی” که فرهنگستان ادب فارسی (همونجایی که کلمات رو ترجمه میکنند و غلامعلی حداد عادل رئیسشه) منتشر کرده خبری از قواعد کلمات دخیل غیر عربی نیست و فقط درمورد کلمات عربی توضیحات و نکاتی ارائه شده.
حالا ما باید چه کنیم ؟
ما میتونیم به صورت تجربی املای کلمات دخیل فرنگیای رو که فرهنگستان تایید کرده، نگاه کنیم و از روی اون قاعده رو حدس بزنیم. بالاخره اینجا ایرانه و ما سلاطین مهندسی معکوس.
سرچ مبسوطی در حافظهی کلماتم و بعد از اون حافظهی دقیقتر اینترنت کردم و یه لیست خوبی از کلمات دخیل فرنگی رو پیدا کردم که توش همین ضمه وجود داشت و املاشون رو چک کردم :
کلمات دخیل از فرانسه که از همه هم بیشتر بودن خیلی راهگشا بود.چندتاشون که خیلی استفاده میکنیم روزمره و گوشی رو دستتون میده از این قراره: اتوبوس، آباژور، آبونمان، پروپوزال، آسانسور، انستیتو، کاریکاتور، پاسپورت، ژامبون، تلویزیون، رزومه، مانتو، نایلون و خیلیهای دیگه که نمینویسم .
کلمات انگلیسی هم جالب و زیاد بود: آکاردئون، آماتور، نوترون، آلبوم، بیوگرافی، پروتون، پروتئین، پورت، تراکتور، تکنولوژی، هر کلمهی که لوژی داره، هیدورژن، هر کلمهای که هیدرو داره، دانلود، شورت، فونت، کاتالوگ، کاندوم، لوگو، نود 32، مانیتور، میکروفون و خیلیهای دیگه!
اگه ادامه بدم مصداق تطویل بلاطائل ه.
تا اینجا کار میشه نتیجه خیلی جدی گرفت که ما ضمهی کلمات دخیل رو باید روی کرسی و سوار کنیم. مثل خیلی کلمات فارسی که برای ” ُ ” کرسی “و” میذاریم. مثلا نُخود (نخود و لوبیا).
پس شکی نیست که مثل هزاران کلمه دخیل فرنگی دیگه باید کلمه board رو هم نوشت بورد. نه فقط تو کلمه مد نظر ما که تو همهی کلمات مشتق از اون. مثلا: وایتبورد و مادربورد و کیبورد.
یعنی میشه نتیجهی نسبتا قاطعی گرفت که بوردگیم نگارش صحیحتریه.
اما یکم بررسی دقیقتر نشون میده که خیلی از کلمات رو هم با همین صدا بدون واو کرسی مینویسیم و کماکان داستان صاحب نداره. مثلا: لرد، اتم، کرنر، ادکلن، سمبل، الکل، فرمت، اکتبر، مدل، برنز و خیلی های دیگه.
نتیجهی اخلاقی این که با تقریب خوبی بیشتر از 60-70 % کلمات دخیل رو که ” ُ ” دارند، با واو کرسی مینویسیم. اما تو 30-40 % موارد هم نمینویسیم. و هیچ قاعده و قانونی هم درکار نیست.
مثلا مینویسیم: “تونالیتهی سل در موسیقی” برای تونالیته کرسی میذاریم اما برای سل نه!!! (وطنم پارهی تنم)
اما نتیجهی اخلاقیتر اینکه اگه مینویسیم کیبورد و مادربورد باید بنویسیم بوردگیم.
اما اخلاقیترین نتیجهی این مقاله اینه که مهم نیست بوردگیم یا بردگیم یا هرچیز دیگهای مینویسیم، مهم اینه که بیشتر بازی کنیم؛ خیلی خیلی خیلی بیشتر بازی کنیم.
by alifaghihy