بردگیم Hit Z Road

یک بازی جادهای پر از زامبی و آدمخور که مزایده هم دارد!
در این مقاله بازی Hit Z Road را معرفی میکنیم که یک بازی با تم بقا در برابر زامبیهاست و با آرت استایل خاص خود معروف شد.
دههی پنجاه آمریکا؛ ماشینهای پت و پهن و روباز و سفرهای جادهای و بزرگراه معروف شماره ۶۶ که شیکاگو را به جنوب آمریکا وصل میکند و شاهراهی است ساخته شده برای عشاق «زدن به چاک جاده»!
اما با تاریخنگاریِ موازی که در این بازی شکل گرفته، ظواهر امر حاکی از این است که دهه پنجاه به این شکل پیش نرفته و مسیر تاریخ قبل از رسیدن به دهههای بعدی و سلطهی راک اند رول و پا گذاشتن بشر بر کرهی ماه و جنگ ویتنام و غیره، توسط مٰشتی زامبی کمبوددار و فاقد شعور، به کجراهه رفته و کن فیکون شده و آن شاهراهی که ذکر خیرش بود به جای محلی برای تفریح و تفرج، تبدیل شده به تونل وحشتی که باید با ترس و لرز و خوف مرگ از آن رد شد!

بازی Hit Z Road یک بازی تماتیک آخرالزمانی و زامبیوار از طراح بنام Martin Wallace خالق آثاری مثل Brass و Steam است که بازیکنان را در نقش بازماندههایی در تلاش برای برداشتن جان خود و عبور از ایالتهای آمریکا و از لابلای گلهی مردههای متحرک و مدرسهها و پمپ بزنینهای متروک، و صحیح و سالم رسیدن به سواحل آفتابی و امن کالیفرنیا قرار میدهد. هستهی اصلی این بازی را بقا شکل میدهد، بقایی که در برابر یک دسته کارت بیرحم مملو از خطرات و اندکی هم نعمات، بسیار سخت است!
مهم؛ این بازی تاس دارد، حذف بازیکن دارد، شانس و ریسکپذیری دارد و از همه عجیبتر اینکه مزایده هم دارد!!

اول بیایید از روش بازی شروع کنیم. هر دور بازی دو فاز دارد: فاز مزایده و فاز زدن به جاده!
در فاز مزایده بازیکنان با سوزاندن منابع بسیار محدود و عزیزتر از جانشان، تلاش می کنند تا مسیر بهتر و کمخطرتری را انتخاب کنند. این مزایده مثل تیغ ماهی است که در گلوی بازیکن گیر کرده باشد، نه میتوان قورتش داد و نه میتوان درش آورد! منابع بِدَهی و مسیر کمریسکتر را پیش بگیری بعدا دچار کمبود منابع میشوی و خودش بامبولی است که حل کردنش پدر صاببچه را در میآورد. از آن طرف دستت بلرزد و منابع ندهی و مزایده را واگذار کنی هم که تکلیف معلوم است؛ تو میمانی و مسیری پر از زامبی و خفتکن و کج و کولههایی از این دست!
اما در فاز زدن به جاده، بازیکنان بعد از مشخص شدن نوبتشان شروع به گشتن در مکانها و به دست آوردن منابع ارزشمند و یا کشتی گرفتن با زامبیها میشوند. در این فاز بازیکنان میتوانند با مصرف سوخت، گازش را بگیرند و زامبیها را دور بزنند و یا از دور با آنها درگیر بشوند (که کمخطرتر است) ولی وای به وقتی که نتوانید گازش را بگیرید… آن وقت باید درگیری تن به تن را بپذیرید و یقه را چاک داده و عربدهکشان با آنها بجنگید، که البته معنای کل این جمله این است که «تاس بریزید!». و تاسهای بازی بسیار بسیار بیرحمند، گاهی از اینور و گاهی از آنور! کاملا محتمل است که با یک نفر بتوانید تعداد قابل توجهی زامبی را نفله کنید ولی خب این هم محتمل است که با گروهانی از آدم از پس یک زامبی ریقو برنیایید و شاهد جان دادن نفراتتان در جلوی چشمانتان باشید!

در کنار گیمپلی متفاوت بازی (که به آن برمیگردم) یکی از قویترین بخشهای بازی ظاهر و سبک هنری و تصویری آن است. محتویات این بازی و گرافیک آن یکی از متفاوتترینهایی است که تا کنون دیدهام.
ایده کلی این است: انگار این بازی را یک کودک خردسال با وسایل باقیمانده از فضای زامبیزدهی دور و برش ساخته! نتیجتا انگار کارتهایی آماده را برداشته و با ماژیک اسامی را عوض کرده و از تشتک نوشابه به جای توکن استفاده کرده و خلاصه بازی را یجوری سرهم کرده!
ترکیب این ایده با تصویرسازیهای زیبای بازی یک محصول متفاوت خلق کرده که خلاقیتش را از همان روی جلد جعبه و خط زدن عبارت The و تبدیل آن به Z میتوان فهمید. این حقه بازیکن را به شکل متفاوتی نسبت به بازیهای مشابه مثلا Dead of Winter در فضای بازی قرار میدهد؛ به شکلی واقعیتر، غیر قابل انکارتر و البته بیدفاعتر!

دوباره به گیمپلی برگردیم. با وجود اینکه ایدهی مزایده در بازی کمی عجیب و غریب است اما تنش بازی را تشدید کرده و تعامل و ارتباط بین بازیکنان را هم افزایش داده. از آنطرف وجود رویدادهایی که ممکن است در جایی از آن دسته کارت کذایی خارج شوند و بعدتر جای دیگری بازیکن را خفت کنند هم به این تنش دامن میزند. اما بازی تماما تنش نیست. آیتمهایی در بازی وجود دارند که میتوانند رنج سفر را بکاهند و دردی را جایی درمان کنند. همچنین در کل بازی، در عین رقابت، سایهای از همکاری نیز بین بازیکنان بر علیه دشمن مشترک وجود دارد که به حس و حال بازی خوب مینشیند.

در نهایت آیا بازی خوبی است؟
بله! ولی نه برای همه! دوز شانس در بازی کمی بیشتر از چیزی است که به مذاق آنهاییکه فقط به دنبال استراتژیهای درهم تنیده و راههای بیشمار برای کسب امتیاز هستند خوش بیاید. بازی را میتوانم در دستهی خانوادگی قرار دهم، که هم گیمر ممکن است بپسندد و هم غیر گیمر و نه آنقدری قانون دارد که آدمها فرار کنند و نه آنقدر ساده است که حوصله سربر شود.
ولی اگر فاز زامبی و واکینگ دد دارید و این فضاها را میپسندید خیلی پیشنهاد میکنم چون از دید من اتفاقا شانس این بازی را خیلی جذاب و ملموس کرده؛ آخر شما بگویید در مواجهه با زامبیها و آدمخوارها استراتژی کیلو چند؟
پس برای بقا زورت را بزن و به اقبالت بچسب و بزن به چاک جاده!
نویسنده: امیر سلامتی