مقدمه
Manhattan Project نام پروژه علمی-نظامی بود که در طی جنگ جهانی
دوم به ساخت اولین سلاحهای هستهای انجامید. این پروژه که از سال
۱۹۳۹ تحت مدیریت آمریکا و با حمایت انگلستان و کانادا، و به منظور
تولید «مواد شکافپذیر» آغاز شده بود، با حمایت دو میلیارد دلاری
(معادل ۲۷ میلیارد دلار امروزی) و کادر استخدامی ۱۳۰۰۰۰ نفری، در
بیش از ۳۰ آزمایشگاه در سراسر کشورهای آمریکا، انگلستان و کانادا
وسعت گرفت. در طی سالهای جنگ، دو مدل بمب برای سلاحهای اتمی
بوجود آمد. یکی با اسم رمز «Thin Man» که از پلوتونیوم ساخته
میشد و دیگری با اسم رمز «Little Boy» که از اورانیوم-۲۳۵
بدست میآمد.
بخشی از اطلاعات و دانش اتمی که در پروژه منهتن استفاده میشد، از
طریق عملیات آلسوس (Alsos Mission) بدست آمد. در طی این عملیات
دانشمندان و محققین آمریکایی، پشت خطوط دشمن و در آزمایشگاههای
آلمانی جاسوسی میکردند و اسناد و نمونههای بدستآمده را به وطن
میفرستادند. البته که به موازات، جاسوسهای اتمی شوروی هم در
آزمایشگاههای آمریکایی به همین کار مشغول بودند.
آزمایش ترینیتی، نخستین انفجار یک سلاح هستهای بود که در سحرگاه
شانزدهم جولای ۱۹۴۵، در صحرای جردانا دل موئرتو در ۵۶ کیلومتری
جنوب شرقی سوکورو نیومکزیکو انجام شد. در طی این آزمایش یک بمب
Implosion-Design پلوتونیومی با اسم رمز «The Gadget» بود، طرحی
که در نهم آگوست ۱۹۴۵ با اسم رمز «Fat Man»، در آسمان یک زمین
تنیس منفجر و باعث مرگ ۴۰۰۰۰ نفر ژاپنی شد.
اینها مختصری از هزاران صفحه اطلاعات جالب و متاثرکنندهایه که
درباره پروژه منهتن در شبکه جهانی وب پیدا میشه. شاید سوال باشه
که چرا دارم انقدر با جزییات راجع بهشون حرف میزنم، خب جوابش
خیلی سادهست. چون جالبه! خیلی هم جالبه. جالبترش هم اینه که
برندون تیبتز (Brandon Tibbetts) در سال ۲۰۱۲ بازی رومیزی به همین
اسم طراحی کرده و تقریبا تمامی این جزییاتی که براتون گفتم رو درش
گنجونده!
کلیات، هدف و تجربه بازی
در بازی پروژه منهتن، هر بازیکن در نقش مدیر پروژه منهتن از طرف
یک کشور بازی میکنه و هدفش طراحی، تولید، تست و بارگذاری بمبهای
اتمیه. حالا با توجه به مقدمهای که دیدید، نمیشه گفت هر کشوری
به همین جدیت و با همین جزییات درگیر چنین داستانی بوده، پس عبور
میکنیم و فرض میکنیم هر بازیکن سعی داره در لابراتوار خودش به
بهترین شکل بمب طراحی و تولید کنه و بیشترین امتیاز رو بگیره.
خیلی راجع به بازیهای سبک تقسیم کار (Worker Placement) و حتی
خود این سبک صحبت کردم، شاید حتی اسم این بازی هم قبلا اومده
باشه. بازی پروژه منهتن یکی از متفاوتترین و جذابترین بازیهای
سبک تقسیمکاره، البته از دید من و امثال من که به نظرمون یکم
سیخونک زدن به دیگران ایرادی نداره! در طی این بازی، بازیکنها با
تقسیمکار بین کارگرها، مهندسین و محققینشون، تلاش میکنن تا
وسعت آزمایشگاه، تولید کیک زرد بهینه و تامین بودجه کافی،
اورانیوم-۲۳۵ غنیشده و پلوتونیوم تولید کنن. در واحد طراحی و
تحقیقات هم تلاش میشه نقشه بهترین بمبهای پایه اورانیوم و
پلوتونیوم طراحی و آماده ساخت بشه. هدف بازیکنها در این بازی
تولید بمب اتمه!
«نه، نه! شما بمب اتم نمیزنید به همدیگه! فقط بمب اتم میسازید!»
این توجیه هرچقدر هم که قانعکننده باشه، حس خاکستری تولید بمب رو
از آدم نمیگیره. درسته که این بازی به سادگی میتونست راجع به یک
موضوع علمی دیگه باشه، یا حتی هر موضوع غیر علمی دیگهای. اما
تیبتز با انتخاب قصه و فضای پروژه منهتن، جدا از ایجاد فرصتی برای
یادگرفتن وقایع تاریخی که کمتر راجع بهشون صحبت میشه، این امکان
رو به ما میده تا پا تو کفش خرده مهندسینی بذاریم که در طی اون
سالها در آزمایشگاهها کار میکردن و با ذوق و هیجان تلاش
میکردن به متدهای جدید برای شکافتن مواد برسن. اینها همون
مهندسین و محققینی هستن که تا آخر عمر باید برای خودشون توضیح
میدادن که کارشون اشتباه نبوده و انفجار بمبهای تولید دست
اونها در هیروشیما و ناکازاکی یک استفاده نابجا و غیر اخلاقیست
که وصلهش به آزمایشگاههای علمیشون نمیچسبه.
برگردیم به بازیمون! در این بازی هر بازیکن تعدادی کارگر، مهندس
و محقق داره. یکی از نکات جذابی که در همون شروع بازی باهاش مواجه
میشین اینه که این بازی فاقد مفهوم رانده. خب وقتی مفهوم راند
نداشته باشیم، «آخر هر راند» هم معنی نمیده. پس عبارت «به
کارگرهامون غذا بدیم» هم میشه ترکیب خندهداری از لغات که دلیل
چیدمان اینشکلیشون رو کسی نمیدونه. ولی خب دوستانی که تجربه
بازیهای تقسیم کار رو داشته باشن خوب میدونن دارم راجع به چی
حرف میزنم. معمولا در این بازیها آدم باید به کارگرهاش غذا بده
و اینکار رو آخر هر راند انجام میدیم. این موضوع غذا دادن تبدیل
به کلیشهای عذابآور شده که در این سبک بازیها هست و همیشه هم
همه ازش مینالن. در بازی پروژه منهتن همچین داستانی نداریم. چرا
که راند نداریم. هر بازیکنی در نوبتش یکی از این دو تا کار رو
میتونه انجام بده. یا تعدادی کارگر رو در صفحه اصلی بازی و
آزمایشگاه شخصیش بفرسته، یا همه کارگرها رو از هرجایی که هستن به
خونه برگردونه. اینجوریه که ممکنه راند برای یک بازیکن الان تموم
بشه و برای بازیکن دیگهای دو دست دیگه.
یکی دیگه از جذابیتهای ماجرا، کارگرهای کنتراتی هستن که برای یک
لقمه نون حلال و بازهای کوتاه میان پیشتون و در آزمایشگاهتون
کار میکنن. تعداد محدود این کارگرها، که برای استفاده همه
بازیکنها بصورت مشترک هست، باعث ایجاد رقابت، چشم و هم چشمی و
لیچار پراکنی دور میز بازی میشه.
دیگه باید بریم سر اصل مطلب، اونم حمله، بمباران و جاسوسی در بازی
پروژه منهتنه. اینهمه گفتیم بازی صلحآمیز و به دنبال کشفیات علمی
و اینها، حالا میخوایم بریم سراغ دعوا. تو این بازی شما برای
پایین آوردن راندمان کاری بقیه آزمایشگاهها، میتونین بهشون حمله
کنین و سازههای آزمایشگاههاشون رو از کار بندازین. خب این مساله
نیازمند اینه که زور شما به حریفتون بچربه و قدرت دفاعیش رو به
صفر برسونین. حالا اگه یکی سازهای از آزمایشگاهمون رو داغون کرد
راهش چیه؟ برای تعمیر هم راههایی هست، فقط باید پول خوبی برای
این قضیه پرداخت کنین و کمی هم ممکنه برنامهریزیهاتون رو تحت
تاثیر قرار بده.
حتی در این بازی میتونین با پیشرفت کردن در صنعت اسپیوناژ و
جاسوسی، تعداد قابل قبولی از کارگرها و مهندسین و محققینتون رو به
آزمایشگاههای حریف بفرستین و از دانش اونها برای پیشبرد کارتون
استفاده کنین. که خیلی حال میده!
پیشنهاد
این بازی رو به کسی پیشنهاد میکنم که حوصله بازیهای استراتژیک و
برنامهریزیهای بلند مدت و ساختن یک ماشین پرکاربرد از صفر تا صد
رو داره، ولی بازیهایی که تا حالا تو این سبک و سیاق انجام داده،
همه حوصلهش رو سر بردن و احساس میکنه رقابت این سبک بازیها
کمه. بازی فوقالعاده جذاب برای ۲ تا ۵ نفر، که پنج نفرهش خیلی
خر تو خر میشه و دو نفرهش هم کمی لوسه.
ایرادی که میشه به این بازی گرفت، اینه که نمودار سرعت بازی خیلی
نسبت به بازیهای دیگه عجیبه. اوایل بازی دستتون از انجام دادن
خیلی کارها کوتاهه و بازی به کندی پیش میره، از اواسط بازی به
بعد با سرعت خیلی زیادی همه پیشرفت میکنن و قبل از اونکه بفهمین
چی شد بازی تموم میشه. البته که شاید کلمه ایراد برای این ویژگی
انتخاب خوبی نباشه! کیه که بگه؟